ادمک های خیالی ذهن...

 

یه وقتایی نشستی داری کارای روزمره ات رو انجام میدی ها، یهویی به خودت میای میبینی ساعت هاست جای اینکه تمرکزت رو کارت باشه به یه جا خیره شدی توی ذهنت داری با یه ادم خیالی از ناراحتی هات میگی.از چیزایی که رنجوندتت،از رفتارا،حرفا،نگاها...عین دختر بچه ای که برای عروسک مورد علاقه اش درد و دل میکنه در حالی که داره موهاشو شونه میکنه. در صورتی که همیشه معتقد بودی این چیزا روت تاثیر خاصی نمیذاره.
ازارت نمیده. به خودت میای میبینی اون ادم خیالی شده پایه غرغرات. گوش میکنه. بهت نمیپره. فقط گوش میکنه. توی چشمات خیره میشه ولی حرف نمیزنه. فقط گوش میده.
چه خوبه که شما ادمکای خیالی تو مغز من ساخته میشید. به حرفام گوش میدید. قضاوتم نمیکنید. ادعای شناختنم رو نمیکنید. برام تصمیم نمیگیرید.باعث نمیشید حس کنم تنهام. شماها ساعت ها غرغرامو تحمل میکنید. ساعت ها عصبانیت هامو میشنوید. حس نمیکنم مزاحمتونم. سربار یا وراجم نیستم تو ذهنتون. فقط نگاه میکنین و گوش میکنین. اخ که چقدر شنیدن و حرف زدن و خالی کردن مغز از صحبت ها و گله ها شیرینه. ولی امان از سر درد بعدش. بس که از مغزت کار کشیدی. بس که تو مغزت حرف زدی. یه سکوت پر از حرف. پر از داد و فریاد و گله و شکایت و اوووو نگم براتون از اون دل پُر و درد بعد این رفتار . ولی می ارزه ها. بدجوری. یه جورایی سبک میشی.حس میکنی برگشتی به تنظیمات کارخانه ای. نه اینکه از ناراحتی هات و گله هات کم شده باشه ها. فقط دلت خوشه یکی شنیدتشون.
این قدرت مغزم عجیبه ها. خودش میل به خوب کردن خودش رو داره. یه جور توانایی ری استارت کردن:) عجیب میچسبه...
۲ موافق ۰ مخالف

شاید خیلی اوقات لازم باشه آدم فقط نفهمه. آدم می تونه حرفارو بشنوه ولی بهشون فکر نکنه. نگاه هارو نادیده بگیره. اگر آدم برای خودش آدم درونی بسازه و باهاش حرف بزنه، قطعا پاسخی رو می گیره که خودش می خواد. پس این کار چیزی به آدم اضافه نمی کنه. فقط احساس رضایت کاذبی به آدم می ده که پس از مدتی باعث افسردگی های بی دلیل می شه. همیشه برای شنیدن غم های آدم ها گوش های بقیه ی آدم ها هست. حتی می شه با اسم مستعار در مکان عمومی از غم ها گفت. و پرده های ذهن چند لایه رو پاره کرد. برای چی آدم باید غم هاش رو با خودش مرور کنه تا با یادآوریشون آروم شه؟

دقیقا با تحلیلت موافقم.
ولی ری اکشن های مغز جالبه برام

دقیقا

ممنون از وقتتون بابت خوندن:)

دکتر قاسمی دارای مدرک فوق پروفسوری روان شناسی از دانشگاه محمد آباد می باشم:')

محمد اباد:)

سلام

در چالش وبلاگ برتر چند کاربر به شما رای دادند

خوشحال میشم شما هم در این چالش شرکت کنید و یا با یک پست بقیه کاربران را مطلع کنید

باتشکر:)

 

 

سلام خسته نباشید...امروز داشتم هرزنامه های وبلاگم رو چک میکردم متوجه شدم پیام شما اونجاست و اصلا نمیدونم به چه دلیل یه عالمه کامنت اوکی دیگه اونجا بود که من از وجودشون بی خبر بودم.
شدیدا شرمنده ام بابت تاخیرم و امیدوارم پوزشم رو بپذیرید.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشته های یه دختر گاهی شاد و گاهی غمگین
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان