حقیقتا یه تایمی رو میگذرونم که تو اوج شلوغیمه و من به جای کار کردن افتادم رو دور بیخیالی.
ینی مثلا یهویی تو 6 ساعت 600 صفحه کتاب غیر درسی میخونم...نشستم اشغالی ترین فیلم های امریکایی رو میبینم و هی میگم خب که چی؟؟؟؟
نه واقعا مثلا که چی جدی؟
ینی هرانچه به در نخور بوده دیدم و اصلا نمیدونم اینا رو چرا دانلود کرده بودم؟؟؟جدا مثلا واقعا everything everything اصلا هیچی نداشته که انقدر تبلیغش کردن که من دانلودش کردم:/
نمیدونم کی قراره پروژه های وامونده رو انجام بده ولی حس میکنم قراره این ماه اخر خیلی تباه شم!
خدا این ترم رو به خیر بگذرونه
اما
یه امای بزرگ وجود داره...این دوره خلسه من یه خلسه با دلیله...ینی معمولا وقتی به این پوچی میرسم یهویی بعدش یه سری چیزا برام بی ارزش میشه...یه سری اتفاقا...رفتارا...ادما...و از این قبیل چیزا...هرچیزی که باعث ازارم شده...
و من...
عاااااااااشق این رفتارمم که به راحتی میتونم ادما...اتفاقا و رفتارا رو از زندگیم حذف کنم...یکم یه مدت اعصاب خوردی دارما ولی وقتی به این خلسه میرسم ینی به هدف نزدیک شدم و واقعا برام لذت بخشه.
فقط امیدوارم این خلسه به این ترمم اسیب نزنه چون هیچ چیز توی جهان برام به اندازه دانشگاه مهم نیست...بدون اغراق هیچ چیز:)