١.سرم حسابی شلوغه یه روز درمیون باشگاه و زبان و طراحی.به حول و قوه الهی موسیقی هم بهش اضافه خواهد شد.فقط نمیدونم بدمینتون لعنتی رو کجا جا بدم.دلم براش یه ذره شده خب:(
٢.دیروز تو تختم افتاده بودم و داشتم غر میزدم که ساعت چهاره نه دوش گرفتم نه مشقای زبانم رو نوشتم نه باشگاه رفتم نه زبانم و همینطور داشتم غر میزدم به هیچ کاری نمیرسم.اما یهویی ساعت٤/٥بلند شدم و بدون غر زدن تمام کارام رو تاکید میکنم تمامشو انجام دادم و به باشگاه و زبانمم به موقع رسیدم:))))
٣.چند روز پیش رفتم ارایشگاه موهامو کوتاه کنم از ته بزنم خلاص بشم ولی گند زد تو موهام و پشتش رو کج کوتاه کرد:/ قشنگ لعنت عامون بر ریختش چون خیلی ذوق داشتم بابت موهام:/
وقتی بابات راضی نباشه همین میشه هاااا:/
از چهارشنبه تا الان باهام حرف نمیزنه:/
٤.پریشبم با دوستان رفتیم بیرون و حسابی خندیدیم و حرف زدیم و خوردیم و خلاصه بعد مدت ها ترکوندیم.مخصوصا که از هر جهت هم یه فیلم رمانتیک در حال پخش بود:دی
٥.فرانسه هم که برد و من بسی خوشحالم چون تیم اولم انگلیس بود دومی فرانسه:دی
٦.سریال فرندز هم شروع کردم.ننگ بر من که زودتر ندیده بودمش.
٧.اقااااااا نگم براتون.دیروز اولین جلسه باشگاهم بود.من تا حالا بدنسازی کار نکرده بودم.خلاصه رفتم و مربی گفت هدفت چیه؟؟گفتم میخوام اول عضله های دست و پام رو که ضعیفه قوی کنم چون نصف حرکت های هوازی رو نمیتونم بزنم و دوم تناسب اندام.ینیییییی هرچی دستگاه سیم کش بود داد بهم بزنم اونم یه عاااالمههههه.تهشم چهار پنج تا حرکت trx داد قشنگ از دیروز فلجم تا الان.هرگونه تکون اضافی بدنم مساوی با درد وحشتناک پک و پهلو و کتف:/
اقا نکنین با من.من شش ماه بود ورزش نکرده بودم لعنتیا.
٨.تصمیم گرفتم عین یه بالن همه ی این کیسه هایی که باعث سنگینی ام شده و نمیداره اوج بگیرم رو بریزم بره.پس استارت جدی اش رو زدم:)))))
٩.روزمم که مبارک دیگه:))))))
١٠.تصمیم جدی بعدی هم اینکه اقااا دیگه دور اندیشی رو بیخیال و به سبک زندگی قدیمی در لحظه میریم جلو ببینیم چی میشه:))))