چند وقت قبل،پیش از کنار گذاشتن دوره ای بدمینتون وقتی ساعت هفت شب داشتم برمیگشتم خونه طبق عادت از کوچه رفتم تا مسیرم مستقیم باشه و زودتر برسم.بعد از یه ده دقیقه ای راه رفتن حس کردم کسی با ماشین داره دنبالم میکنه.مسیرم رو عوض کردم و متوجه شدم که بعله اون هم پشت سر من اومد.زدم توی خیابون اصلی و اون ادم باز هم در کمال پررویی اومد.جالبه افراد مختلفی توی خیابون متوجه شده بودن اما دخالتی برای ختم این قائله نمیکردن.من نمیدونم اگر اون روز قصد میکردم بدون روسری اون خیابون رو طی کنم باز هم همه اون ها همینقدر بیخیال بودند!؟
خلاصه که وقتی متوجه شدم با وجود فوبیایی که داشتم و حال خرابی که بهم دست داده بود پلاک ماشینش رو نوشتم و وقتی رفتم خونه پلاک رو دادم به بابا.همون شب به حراست زنگ زد و گزارش داد و ته ماجرا این شد که طرف رو پیدا کردن و حسابی پوستش رو کندن.
روزانه خانم ها چندتا از این داستان ها دارند!؟ممتلک،فحش،بوق زدن براشون،دنبال کردنشون و حتی ضربه زدن به قسمت های شخصی بدنشون.
ماها رو از ترس ابرو ساکت کردند تا هرکاری دلشون میخواد بکنن!؟این درسته!؟چرا باید ابروی من بره وقتی با سر برافراشته دارم حقم رو پس میگیرم!؟امنیت من توی جامعه یک حقه که جامعه مسئوله به من بده.اگر نداد قطعا اون حق رو پس خواهم گرفت.من یاد گرفتم سکوت نکنم در مقابل این حرکات زشت.یاد گرفتم تک به تکش رو پیگیری کنم.من وقتی میام خونه و از این داستانا برای مامان یا بابا تعریف میکنم بهم نمیگن:
-کرم از خود درخته.
اونا میدونن که این کرم دقیقا توی تن همون ادم کثیفیه که با این کار میخواد نجس بودن خودش رو نشون بده.
طرف تا کمر تو خیابون از شیشه ماشین خودشو بیرون میاره که سینه های دختری رو که قصد داره از خیابون رد بشه بگیره.خب چی شد!؟حس کردی خیلی مردی!؟مردونگیت زد بالا!؟نه مرد مردستان تو مرد نیستی تو یه حیوونی.
چیزایی که تو جامعه دیدم بدتر از این حرفاس.کافیه به دخترا بگی خاطراتتون رو بگین تا من بدون اسم نشر بدم و ببینین چه خاطرات غم انگیزی رو میشنوین.
بیاین این تعریف مسخره از ابرو رو بذاریم کنار.بیاین محکم و زنانه بایستیم و حقمون رو از ادم های مریض بگیریم.سکوت ما در برابر این داستان ها شده امثال اتنا و اهورا و خیلی های دیگه و الان هم چند نفر دانش اموز یه مدرسه که توسط دبیر عوضیشون این اتفاق براشون افتاده.
ابرو چیه!؟حرف مردم؟!یا سلامت روانی خود ما انسان ها!؟وضع به قدری فجیع شده که دیگه روی اوردن به پدوفیلی...پسر و دختر فرق نداره فقط...
چی میتونم از کثافت هایی که داره جامعه امون رو به گند کشیدن بگم!؟
خواهشم از خانم های محترم،کودکان عزیز و اقایونی که درصد کمتری مورد حمله این افراد قرار میگیرن حتی لفطی،پیگیری کنن.سکوت چیزی رو حل نمیکنه.بیایننسل این انسان ها رو از بین ببریم.مرد های عزیز وقتی میبینین یه نفر برای خانمی مزاحمت ایجاد کرده اروم نشینین.سکوت نکنین.با اون فرد برخورد کنین.باور کنین اتفاقی نمی افته.خانم های عزیز خودتون پشت هم بایستین مثل کوه.سکوت شما داره وضع رو بدتر میکنه.فریاد بزنین تا صداتون شنیده بشه.فریاد بزنین تا کسی جرات نکنه به چشم یه ابزار بهتون نگاه کنه.فریاد بزنین تا بفهمن شما ضعیف نیستین شما قدرتمندین به واسطه فریادتون.ابرو تعریفش اینه که نذاری کسی اذیتت کنه.ابرو ینی هرکس اذیت کرد رو به چهار میخ بکشی.بیایم خودمون حقمون رو از جامعه بگیریم.به جهنم که یه عده با ضرب المثل احمقانه ی کرم از خود درخته داستان رو توجیه کنن.شما حقتون رو بگیرین و این جامعه رو برای خودتون امن تر کنین.
پ.ن:نمیفهمم چرا پای این کثافت کاریا به مدرسه هم باز شده.یه جای کار غلطه.یه جای کار میلنگه و قطعا یه پست هم در این رابطه خواهم گذاشت.
متاسفم برای معلمی که اینطور با شان مقام معلمی بازی میکنه.اون خانواده های بیچاره دلشون خوش بوده که فرزندانشون در این ساعت در یک مکان امن هستند غافل از اینکه...
پ.ن٢:ببخشین من نمیدونم ایا مرسوم هست به اقایون هم متلک بندازن یا نه من بر اساس دیده های خودم نوشتم و خب این مسئله رو ندیدم.حمل بر جسارت نباشه و اگر کسی از این قبیل داستان ها راجب اقایون دیده میتونه بنویسه تا این کمپین همگانی بشه و جامعه رو از وجود انسان های مریض پاک کنیم.