امروز رفتم سر کلاس اسکیت لیدا.داشتم با مامان راجب کلاس اسکیتی که خودم میرفتم صحبت میکردم که مربی لیدا پرسید قبلا کلاس میرفتی!؟
بهش گفتم:
-پنج سالم بود میرفتم.حرکتا رو یادم نمیاد زیاد ولی تا خود دوم دبیرستان اسکیت سواری معمولی رو شبا میرفتم.
بهم گفت:
-چرا تابستون دوباره نمیای بشی کمک مربی هم کمک من باشی هم من یادت بدم حرکتا رو!؟
-اخه من زیاد یادم نمیاد.
-ایرادی نداره حرکتای پا رو که بلدی!؟
-اره تقریبا بلدم.
خب تا اونا رو باهاشون کار کنی من حرکتا رو کمکت میکنم.
سری تکون دادم و گفتم:
-راستش رو بخواین باید ببینم تابستون چطوریا پیش میره و برنامه هام چیه و اینکه اسکیت قبلیم دیگه عمرش رو کرده و باید جدید بخرم.
-رو پیشنهادم فکر کن.خیلی خوبه.
لبخندی زدم و ازش تشکر کردم.مامان گفت:
-ایده خوبیه ها.
نیشم رو باز کردم:
-کی بریم اسکیت بخریم!؟
خندید و گفت:
-تابستون همه کار میخوای بکنی...وقتم میکنی!؟
با انگشت شمردم:
-باشگاه
بدمینتون
موسیقی
طراحی
اسکیت
زبان
گواهینامه
شنا
دیدن فیلم های عقب افتاده
خوندن کتابام
و خیلی چیزایی که حضور ذهن نداشتم:/
مامان گفت:
-وقت میکنی!؟
مگه دست خودمه!؟فشرده اش میکنم😂
عای عم سو بیزی:دی
همش سی و چند روز دیگه مونده:)