یادمه که یه تایمی تو مدرسه بین بچه های زبانسرا اسم یه استاد ورد زبون بود که قد بلندی داشت و به خاطر اینکه لهجه امریکایی حرف میزد لقب voa رو گرفته بود.بچه ها مدام میگفتن که به خاطر قدش سعی در تخریب دخترا داره و وقتی میری ازش سوالی بپرسی یا حرفی بزنی میگه من گردنم درد میگیره همش باید سرم پایین باشه و شما چرا انقدر قدتون کوتاهه و ...
خلاصه که به من خیلی بر خورده بود با اینکه اصلا ندیده بودمش و باهاش کلاس نداشتم دلم میخواست حسابی بترکونمش به خاطر همین پس از تلاش و کوشش های فراوان متوجه شدم که یکی از تایم های کلاسیش به کلاس من میخوره و میتونم ببینمش.بنابراین بدون اینکه به کسی بگم اون روز رو یه کفش پاشنه دار پدر مادر دار که واقعا راه رفتن باهاش خودکشی محض بود و یه ١٥سانتی به قدم اضافه میکرد رو پوشیدم.اول بابا رو صدا زدم.وقتی اومد خودم رو باهاش چک کردم و دیدم که تقریبا هم قدش شدم لبخند پیروزمندانه ای زدم و رفتم.توی سالن اصلی وقتی داشتم با منشی حرف میزدم از در وارد شد و کنارم ایستاد تا از منشی سوالی بپرسه که متوجه من شد.از اونجایی که شلوارم دمپا بود و قدش هم بلند بود زیاد مشخص نبود که پاشنه ام زیادی بلنده.کمی خیره شد که برگشتم با حقارت تمام نگاهش کردم و با یه لبخند از منشی تشکر کردم و وارد کلاسم شدم.
روز بعدش وقتی داشتم با ذوق از این کار خفنم برای ال و چند نفری از گروه ضربت تعریف میکردم همه از خنده روده بر شده بودن و منم با افتخار میگفتم:
-میخواست دخترا رو تحقیر نکنه.انگار حالا دراز و دیلاق بودن نکته خیلی مهمیه:/
خلاصه که بعدها فهمیدم دیگه قدش رو به رخ نمیکشه واین باعث خوشنودی من بود:)
هیچوقت و هیچوقت یه فمینیسم رو برنتابونید که اگه برتابید دودمان مردهایی که سعی در برتر بودن میکنن رو به باد میده:)))))