یکی از عواملین پیشرفت من در زندگی یکی از دوستانم به نام ال هست.از اونجایی که بنده بسیار امروز و فردا میکنم در انجام تصمیم هایم ال همیشه با فهمیدنشون بنده رو مجبور میکنه بدون فوت وقت انجامش بدم...یکی از این تصمیم ها کلاس زبان بود که سال دوم دبیرستان تصمیمش رو گرفتم و ال با اعمال ضرب و زور بنده رو با خود کشان کشان به موسسه برد و رفتیم برای تعیین سطح.خلاصه که خاطرات خیلی بس بسیار شیرینی از اون دوران شش ماهه زبانم دارم.
یادم میاد استادمون اقایی بود که بسیار قشنگ درس میداد و خیلی خوش برخورد بود و سر کلاسش حسابی به ماها خوش میگذشت.از قضا یه روز که سر کلاسش بودیم و بحث خواننده ها بسیار گرم بود و مدام با ذوق از همه امون میپرسید خواننده مورد علاقه اتون کیه یهویی خودش گفت:
-میدونین چیه!؟من عاشق لیدی گاگام
همه با چشمای گشاد نگاهش کردیم که ینی اخه چراااا!؟
گویا فهمید که یهویی جفت دستاش رو با ذوق به هم کوبید و گفت:
-وای همه چیزش معرکه اس...صداش...اهنگاش...ریتمش...مفهمومش...چهره اش...هیکلش...لباساش
خیلی متعجب دست بلند کردم و گفتم:
-ببخشید یه سوال بپرسم!؟
لبخندی زد و گفت اره حتما بپرس.
به نشونه تفکر دستی به چونه ام کشیدم و گفتم:
-استاد مگه لیدی گاگا اصلا لباسم میپوشه!؟
کلاس غرق خنده شد و استاد متفکرانه گویا بانو لیدی دقیقا رو به روشون ایستاده تفکری کردن و گفتن:
-نه راست میگی نمیپوشه
و بعد سر به گریبان فرو برده و تدریسشون رو ادامه دادند^^
واقعا نمیفهمم...خب اگه دوستش دارین بگین دوستش دارین هر دوست داشتنی که دلیل نمیخواد که.