کرونا ورژن2

صلوات دوم رو بلندتر بفرستید.

اینجانب برای بار دوم مشکوک به کرونا هستم:/

و این در صورتی هستش که هنوز من باب کرونای اولی که گرفته بودم دارم دارو و قرص میخورم و مشکوک به سکته هستم به خاطر امکان لخته خون در بدن در ثانی تا دلتون بخواد انواع قرص های رقیق کننده خون و انوع قرص و اسپری های آسم رو بستن به نافم و من هنوز یه شبایی از شدت سردرد و تنگی نفس خوابم نمیبره.

شاید با خودتون بگید چشمت کور و دندت نرم میخواست رعایت کنی.

خواستم بگم من کلا ادم شلخته و اسون بگیری هستم ولی از اسفند که کرونا اومد حتی با وجود اینکه تا اردیبهشت بوشهر منطقه سفید بود من همچنان ماسک و دستکش و ضدعفونی کردن اتاق دو روز در هفته و هر انچه که شما فکر بکنید رو انجام دادم. رفت و امد های خویش را به کمترین حالت و در روزای قرمز به صفر رسانیدم. همچنین شما بگو من یک ثانیه از در این خونه بیرون رفته باشم نرفتم...تمام دلخوشیم هر چند هفته نیم ساعت ماشین سواری و رانندگی بوده که اونم اصلا بدون شریک بوده و به تنهایی به انجام رسانیده شده.

باز سوال پیش میاد پس چرا میگیری؟

بله سوال خوبی بود با تشکر از تمام کادر درمان عزیز که مادر خودم عضوشون هست و من دست شریفشون رو میبوسم من از کادر درمان عزیزمون ینی مادر جان میگیرم:/

بعله خانواده ما در انواع لوازم شوینده و ضدعفونی کننده غلت میزنه مسافرت نمیره خونه میشینه ولی به سبب همکاری زیبای هموطنان عزیزمون علی الخصوص عزیزان مسافرت برو و مهمونی بده عزیز و همچنین ماسک نزنندگان عزیز تر و محترم(شما میتونید انواع فحش ها رو جای این القاب مودبانه بذارید و کاملا ازاد هستید) که امکان انتقال رو به امثال مادر من زیاد میکنند.

خواستم از تریبون خودم از اینجا اعلام کنم هموطن من گناه نکردم که هموطن تو شدم بشین خونه ات ماسکتو بزن و از همه مهمتر مسافرت نری نمیمیری بشین خونه ات سر کارت رو اگه مجبوری برو ماسکتم بزن.

خدا داده وقت بعد این بلبشو بری مسافرت و مهمونی بدی و بگیری. مرگ عزیزت بشین خونه و رعایت کن. امثال کادر درمان و خانواده هاشون که دفعه قبل وقتی بیمارستان بودم دونه دونه میدیدم که میان و همه خانواده هاشون درگیر بودن اصلا گناه نکردن.با چهارتا استوری تو ادم خوبه نمیشی...بهشون عمل کن بشین خونه ات من قول میدم بعد کرونا وقت برای خوش گذرونی زیاده.

ولله من ادمی ام که نیم ساعت تو خونه بشینم افسردگی میگریرم و در حالت عادی هیچوقت برنامه امو طوری نمیریزم که خونه بیکار باشم ولی الان شش ماه بیشتره که از خونه تکون نخوردم افسردگیمم عود کرده تا حدی که انسان گریز ترین و عصبی ترین انسان روی زمین شدم ولی نشستم تو خونه ام و به جز موارد خیلی ضروری بیرون نمیرم.

التماسا رعایت کنید...ماسک بزنید...انقدر نگید راحت بگیرید تا بگذره...این قضیه با راحت گرفتن نمیگذره یکم سفت بگیرین تا تموم شه این روزای ترسناک چرنوبیلی...به خدا من اصلا کشش درد و تنگی نفس و بیمارستان مجدد رو ندارم ینی اصلا نمیکشم تحمل کنم...به قران گناه نکردیم خانواده کادر درمان شدیم یا مادر پدرهامون گناه نکردن این رشته ها رو خوندن...یکم خودخواهی رو بذاریم کنار و به بقیه هم فکر کنیم.

۰ موافق ۰ مخالف
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشته های یه دختر گاهی شاد و گاهی غمگین
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان