احترام چیز قشنگیست

سکانس اول:

مکان:خونه ی مادربزرگ

مهمون سنی داشتیم.ساعت دوازده شب بود و اونا خواب بودن.من و خاله یه نمایش پیدا کرده بودیم که روش یه نوحه گذاشته بودن از مرحوم سید ذاکر  که اون زمان خیلی مد بود.نمیدونم ازش چیزی شنیدین یا نه ولی از اون دسته نوحه هایی بود که الان که اگاه ترم اصلا از این سبک خوشم نمیاد. بگذریم.داشتیم نگاهش میکردیم و حتی صدا هم کم بود.اون قسمتی بود که در رو به پهلوی حضرت فاطمه کوبیدن و حضرت علی رو داشتن دست بسته از خونشون میبردن بیرون.مداح داشت به معاویه بد و بیراه میگفت که بابا اتفاقی وارد پذیرایی شد.اخم کرد و بهمون گفت حرمت نگه دارین و این نمایش رو بذارین برای بعد رفتن مهمون ها.خاموشش کنین.

خاموشش کردیم و این شد درس اول:احترام به خواهران و برادران سنی(هرچند در هر صورتی احترام به معاویه و عایشه بر ما واجب برای عدم تفرقه بینمون)


سکانس دوم:

مکان:چت روم

یه رفیق مسیحی پیدا کرده بودم و حسابی سوال پیچش میکردم که از دینشون بگه برام.و سعی میکردم هیچکجا هیچ توهین یا حرفی مبنی بر برتری اسلام توی صحبت هام نباشه که احترامش رو نگه داشته باشم به حرمت چیزهایی که راجب دینش بهم یاد میداد.

درس دوم:باز هم احترام


سکانس سوم:

مکان:اداره ی بابا

دوست روسیش یه سری شکلات براش اورده بود از روسیه و هیچکدومش الکل نداشت برعکس شکلات هایی که خودش میخورد

درس سوم:احترام اون ها به ما و عقایدمون


سکانس چهارم:

مکان خیابون اصلی محله ی ما

دسته ی عزاداری امام حسین رد میشد از توی خیابون و روس ها همه مشکی پوشیده گاها در جمعمون حضور پیدا میکردن.خبری از خنده و رفتار هایی مبنی بر شاد بودنشون وجود نداشت.کاملا با احترام تمام.

حتی روزی که جشن کریسمسی که هر سال با کلی شادی و رقص اجراش میکردن  وقتی خورد توی اربعین یا عاشورا(دقیقا یادم نیست) چند روز عقب انداختن به حرمت عقاید ما.و حتی جوری برگذارش کردن که ما صدای رقص و شادی اشون رو برعکس هرسال اصلا نشنیدیم

درس چهارم:باز هم احترام اون ها به ما


سکانس پنجم:

مکان:تلگرام

دوستان اتئیستی که اتفاقا زیاد هم هستن و من در کمال ارامش باهاشون دوستم و بعضا حتی بحث هم میکنیم راجب این قضایا اما به هم بی احترامی نمیکنیم.و باورتون نمیشه دوستیمون اصلا مداخله ای با عقایدمون نداره.

درس پنجم:باز هم احترام به هم


سکانس ششم:

مکان:دایرکت

یکی از دوستانم:چیه این فلان خواننده.زنیکه فلان فلان چهل تا شوهر کرده.چقدر هم جلف لباس میپوشه.برای چی تو عاشق اینی اخه!؟چیش خوبه!؟

درس ششم:عدم احترام به سلایق و علایق من


سکانس هفتم:

مکان:گروه تلگرام

بحث سر فلسفه ازدواج بود. دوست عزیزی نوشت پیامبر که بچه باز بوده.وقتی با عایشه ازدواج کرد اون فقط نه سالش بود.هرچقدر توضیح دادم که منبعت معتبر نیست و عایشه اون زمان١٨یا١٩سالش بوده راضی نشد و اصرار کرد که ویکی پدیا منبع معتبریه.من هرچقدر خواستم از بحث دورش کنم و بهش بفهمونم باید به عقاید دیگران احترام بذاره باز هم زمین و اسمون رو به هم دوخت و جالب بود که برای اینکه خودش رو اثبات کنه دوتا به نعل میکوبید دوتا به میخ.ینی برای اثبات حرفش گاهی از احادیث و روایات خودمون حرف میزد و تهش هم معتقد بود که اصلا قران و احادیث رو قبول نداره.و از من خواهش میکرد که من ایه ای از قران نشونش بدم که توش اسمی از حضرت علی یا دیگر امام ها اومدع.و من هرچقدر سعی میکردم بهش بفهمونم که ایه در شانشون زیاد نازل شده ولی اسمی ازشون نیست(بنا به دانش اندکم)باز هم میگفت من احادیث رو قبول ندارم قرانم قبول ندارم.و همچنان بر این باور بود که بچه باز خطاب کردن پیامبر کاملا درسته و همه چیز رو زیر سوال میبرد و وقتی بهش میگفتم اشتباه میکنی میگفت من!؟من دینی رو نوی کنکور٩٦درصد زدم محاله اشتباه کنم.

من متن مناظره ی معاویه و ابن عباس رو براش فرستادم و باز هم قبول نکرد(خودم تازه خوندمش.به نظرتون خیلی هیجان انگیز نبوده این مناظره؟؟

درس هفتم:باز هم عدم احترام به عقاید دیگران



سکانس هشتم:

مکان:جمعی دوستانه

داشتم از جنبش دختران انقلاب میگفتم و اینکه کاش میشد این اتفاق بیوفته و هرکس خودش نوع پوشش رو انتخاب کنه.و دوست عزیزی که دقیقا همون دوست عزیز قبلی بود:وااااای ینی چی.یه مشت دختر فلان(دیگه در جریان باشین چه صفتی)روسریشون رو بردارن بگن چی!؟زشته و عیبه:/

درس هشتم:باز هم عدم احترام به یک جنبش برای ازادی زنان



و همینطور سکانس های زیادی که به چشم میبینم و وقت نوشتن نیست.

تمام صحبتم اینه:

چرا سعی نمیکنیم به عقاید هم احترام بذاریم تا بتونیم با ارامش کنار هم زندگی کنیم!؟

ولو مسلمون

ولو مسیحی و یهودی

ولو بودایی و بت پرست

ما همه انسانیم

احترام به عقاید و سلایق و خیلی چیز های دیگه یک کار انسانیه.چرا با توهین و بی احترامی کل زندگیمون رو پیش گرفتیم!؟

گیریم یه نفر چهل باز ازدواج کرده باشه.به من و شما چه.لزومی داره با لفظ خیلی زشتی خطابش کنیم!؟

زندگی شخصی اون طرف بوده و به ما ربطی نداره

وقتی ما یک سلبریتی رو دنبال میکنیم نه به خاطر زندگی شخصی بلکه به خاطر هنرشه

بیاین انسان باشیم.

از این دسته بی احترامی ها تا به حال باهاش مواجه شدین!؟یا مثبت ترانه اش...ایا تا به حال به عقاید کسی احترام گذاشتین!؟


پ.ن:دوستانی که اگاهن کسی میدونه قضیه اصلی اورینب چیه!؟من هرچی خوندم در سایت های ضد اسلامی بوده و من نمیتونم بهشون اعتماد کنم و واقعا دوست دارم بفهمم چی بوده.

پ.ن٢:نمیدونم چرا انقدر علاقه مند شدم سریال حضرت علی رو ببینم.البته شروعش کردم و چهار قسمتش رو دیدم و خب خیلی خوشم اومده ازش:)

حالا که بعد کنکور شده بازم تحقیقاتم راحب مهدویت و اسلام و بقیه ادیان شروع شده و بدون استرس دارم میاحث رو دنبال میکنم و نمیدونین چقدر این قضیه تحقیق راجب ادیان هیجان انگیزه:)

۲ موافق ۰ مخالف
احترام به عقاید توی کشوری که ژنتیک آدماش سر کردن توی ک.. نه ببخشید زندگی بقیه است عملا امکان پذیر نیست.
خیلی ها به من تهمت زدن که من از چادری ها بدم میاد.
ولی نمی دونن کسی که به چادری ها بی احترامی هم کرده حال اونم گرفتم .
کلا قرار نیست احترام به نوع تفکر و دیدگاه هم رو بفهمیم.
در مورد قسمت توهین به عقاید ولی باهات مخالفم.
آدما کاملا آزادن به عقیده ای توهین کنن یا نکنن! میشه گفت دارن اشتباه می کنن ولی نمیشه مجبورشون کرد . آدم ها می تونن شعورش رو داشته باشن و به عقیده ها احترام بذارن و یا می تونن نداشته باشن و توهین کنن به تفکر بقیه.
شما پیامبر رو میگی . خیلی ها بودا رو فحش میدن! مسخره می کنن! چون اعتقاد نداریم توهین بهشون راحت تره دیگه درسته؟
پس توهین به اعتقادات بقیه به نظر من کاملا عادی و اوکیه . نمیشه گفت تو حق نداری . هر کسی حق آزادی بیان داره و آزادی بیان هم می تونه توهین به یک مذهب باشه . ولی اینجا دیگه بحث این نیست می تونه یا نه.
بحث شعوره.
اگر داره نمی کنه اگر نداره می کنه . نمیشه گفت تو حق نداری باید بری زندان چون به اعتقاد من توهین کردی.

قرار نیست نداریم که باید این کارو بکنیم

تا کی همه چی رو هی به خودمون نسبت بدیم و خودمون واسش تلاش نکنیم؟
مورد داشتیم توی سینما داشتن فیلم میدیدن و هی میگفتن اره بابا موردشور ایرانی ها رو ببرن فلانن و فلونن در صورتی که خودشون که ادعای فرهنگ داشتن داشتن توی سینما بلند حرف میزدن:/

خیلی از ادیان در حال ایجاد بدل شدن. یعنی دا..عش یا حتی خود کشور اسرائیل. درسته ما به یهودی ها توهین کنیم و بگیم اسرائیل؟ اونا هم به ما توهین می کنن و می گن دا...عش

یه چیز کثیفیه این کار

سلام 
ملت ما برای رسیدن به این بلوغ فکری که مباحثه راجع به اعتقادات و تلاش برای ترویج فکر درست، منافاتی با توهین و احترام گذاشتن به بقیه نداره خیلی جای کار دارن...به نظرم حتی کسانی که الان تلاش می‌کنن احترام به مخالف و گشاد‌گی صدر در مباحثات داشته باشن یا حداقل شعارشو می‌دن هم کامل بهش عمل نمی‌کنن یکیش خود من ... 
تنها چیزی که می تونم بگم اینه که بهترین کار مطالعه‌ی بی‌طرفانه و زیاده...موفق باشی عزیزم

اره منم همینو میگم همیشه

مطالعه بی طرفانه ی زیاد
یه وقتایی دلم میخواد از عصبانیت منفجر بشم

باز هم تاکید موکد می کنم که توهین به عقاید دیگران آزاده چون ما در بیانمون باید آزاد باشیم . اگر قرار باشه فلان چیز رو نگیم پس آزادی بیان زیر سوال می ره
توهین به ادیان و عقاید و اعتقادات و... کاملا آزاده و هر کسی مختاره و مجازه که هرچیزی که دلش می خواد بگه و بنویسه. هیچ قانونی وجود نداره که کسی حق نداره به هیچ دین یا تفکر یا سلیقه یا هرچیزی توهین نکنه .اگر قانونی هم وجود داره از بیس اشتباه و مسخره است . از حقوق انسانی یکیش آزادی بیان و عقیده است. یکی می تونه عقیده داشته باشه اسلام/مسیحیت/یهودیت/بودا و هر دین و مذهب دیگه ای برترین نعمت خدان و یک سری هم می تونن اعتقاد داشته باشن نه اینها یک مشت خزعبلاتن . جفتشون حق آزادی بیان دارن و می تونن حرف بزنن . آزادن توهین به عقاید کنن و کسی نباید جلوشون رو بگیره چون ما در بیان آزاد هستیم .
ولی اینکه به اعتقادات کسی توهین نکنیم دیگه برمیگرده به تجربه و افکار و شعور خودمون . خودمونیم که تصمیم میگیریم . من آزادی دارم که مثلا به بودا فحش بدم ولی به بودا احترام میذارم چون میگم یک نفر بهش معتقده و حتی اگر یک نفرم بهش معتقد باشه پس من بهش احترام میذارم حتما اون آدم نشسته یه فکری کرده که معتقده.
ولی این از جبر نیست . انتخاب منه که باز اشاره کردم به تجربه و افکار و شعور من و مجموع احساسات من از دنیا و محیط پیرامون من برمیگرده . نباید منع قانونی وجود داشته باشه که تو حق نداری به بودا توهین کنی . آدما باید آزاد باشن هرچیزی بگن.
ولی اینکه به یک عقیده ای توهین کنن به شعورشون برمیگرده که یا شعور توهین نکردن به عقاید رو دارن و نمی کنن و یا ندارن و می کنن .
نکته مهم : آزادی بیان ما مرزش تا زمانیه که ضرر شخصی به کسی نرسه . دیده نشده کسی با توهین به اعتقاداتش ضرر شخصی بهش خورده باشه یا آزادی اش سلب شده باشه. ما حق نداریم با آزادی بیانمون خشونت کنیم چون توی خشونت بیانی آزار می رسونیم و این وقتی آزادی انسان دیگه رو سلب می کنه . اون آدم ها می تونن بگن بودا مزخرفه . آشغاله دروغه . آزادن تو بیان این . ولی حق ندارن بگن بوداییا خرن . این دیگه از توهین به اعتقادات خارج میشه و میرسه به شخص و کسی حق نداره به انسان دیگه ای توهین کنه .
این نظر شخصی منه .
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشته های یه دختر گاهی شاد و گاهی غمگین
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان