ملت عشق


اخر اللا از ان ادم هایی بود که هیچوقت نمیتوانند پایان چیزی را قبول کنند، فرقی نمیکند ان چیز یک دوره باشد، یک عادت قدیمی باشد، یا رابطه ای که خیلی وقت پیش تمام شده.اللا نمیتوانست مرگ ان چیز یا پدیده را بپذیرد. هیچ جوری نمیتوانست با تمام شدن ها رو در رو شود، حتی اگر ان پایان، که وانمود میکرد نمیبیندش، می امد و جلوی دماغش سبز میشد.


برچیده شده از کتاب ملت عشق

۵ موافق ۰ مخالف
کتاب فوق العاده ایه.ارزش چند   باارر خوندن رو داره 
(((:

خیلی تعریفش رو شنیدم:)

دارم میخونم ببینم قضیه اش چیه:)

من خوندمش((:
تو هم اول داری الا و عزیز و فقط میخونی؟ یا نه به ترتیب پیش میری؟
اخه من و مامانمم و دوتا از دوستام همه اعتراف کردیم اول همه الا و عزیز ها رو خوندیم😂
تهش فهمیدیم اصن بخش الا و اینا هیچی نیست شمس😋😋😋عاولیه.
منم میخوام دوباره بخونمش

من از اول دارم میخونم:)


نمیدونم والا اولش که خوب شروع شده ببینم تا تهش راضی نگهم میداره یا نه:)))

لایک :)*

:)کتاب قشنگیه تا اینجا:)

فکر کنم من هستم :/

خوندی کتاب رو!؟

تمامش کردی به این زودی؟

نه همینجوری که میخونم هر پاراگرافش که جالب بود میذارم:)

اما خب زیادی هم ازش نمونده:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشته های یه دختر گاهی شاد و گاهی غمگین
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان