اهداف گم شده



راستش رو بخواین یه یک هفته ای بود به شدت بی حس و حال بودم...مدام حس میکردم یه چیزی رو گم کردم...یه فقدانی حس میکردم...نبود یه چیزی داشت بدجور ازارم میداد که نمیدونستم چیه...کلافه دور خودم میچرخیدم و میچرخیدم و هیچی به هیچی.

امروز ولی خیلی اتفاقی وقتی داشتم از سر بی حوصلگی با در کابینت های نارنجی اشپزخونه ور میرفتم چشمم به پاکت ابی ماکارونی افتاد که نصفه یه گوشه ای نشسته بود و دلبری میکرد.با دیدنش چنان ذوق زده شدم که تندی یه قابلمه کوچیک که مخصوص خودمه رو گذاشتم رو گاز و ماکارونی رو ریختم توش تا بپزه.از اونور با شوق فراوون پیازا و سیرها و گوجه ها رو روی تخته تق تق تق ریز کردم و از صدایی که بر اثر حرکت سریع چاقو رو تخته به وجود اومده بود حسابی عشق کردم...کم چیزی که نبود که...تقریبا چند وقتی بود که خودم مستقل اشپزی نکرده بودم...خلاصه که سس پاستامم درست کردم و ریختم روش و با پنیر موتزارلای فراوون گذاشتمش توی فر...وقتی که پخت با بوی عطرش چنان مست شدم که فهمیدم چیزی که گم کرده بودم همین بود...همین لذت اشپزی رو...همین با عشق غذا درست کردن.

خلاصه که حسابی سرحال و شاداب شدم.با خودم فکر کردم چطور یه سری از ادم ها از خوشی ها و هدف هاشون دل میبرن؟؟چطور با حسرت و این حس گم شدگی کنار میان و به زندگیشون ادامه میدن؟؟

متوجه شدم من ادمی نیستم که قید علایقم رو بزنم...منوجه شدم ادما با هدفاشون خوشن و زنده هستن...حالا میفهمم زندگی چطوری راه درست زندگی کردن رو نشون میده

۴ موافق ۰ مخالف
سلام انشالله همیشه شاد و گم اینده باشید  به به دلمون آب شد 

ممنونم و همچنین شما:)

راستش داشتم توصیف میکردم دل خودمم اب شد^^
واقعا کار لذب بخشیه اشپزی کردن:)

به به 
نوش جون خانوم :)

مرررسی:)

میگم کاش دستور پخت مرحله به مرحله اش رو بزارین تا ما آقایونم بتونیم درست کنیم :(
اگرم عکس ازش میزاشتین که دیگه عالی بود.

راستش من دیزاینش بلد نیستم بکنم که بخوام خوشگل شده عکسش رو بذارم اما دستور پختش رو اگه دوست داشته باشین میذارم:)

دیزاین مهم نیست. به قول معروف میگن مهم نیته :))
حالا دستورش رو بزارین چون منم آخر هفته میخوام درست کنم.

صبح حتما میذارم براتون

البته که غذاش من در اوردی هستش
ولی حتما میذارمش:)

من خودم یک آشپز حرفه ای هستم و ماکارونی هام و پاستا هام حرف نداره
قیمم بد نیست قورمه سبزی عالی . عاشق آشپزی هستم چون می ارزه به سختی که می کشی . لذت خوردن غذا بعدش خیلی خوبه!
آدم نون پنیر رو می تونه انتخاب کنه که خوشمزس ولی چون ایران نیستم و نه پنیر تبریز هست و نه نون سنگک پس آشپزی می کنم و خودم از دستپخت خودم حالشو می برم !

اشپزی هیچ سختی نداره همش عشق خالصه...اینکه غذا درست کنی برای کسایی که دوستشون داری بعد خیره بشی توی چشماشون تا نظرشون رو از چهره هاشون بفهمی واقعا لذت بخشه:)


من اول شکم خودم برام مهمه خخخخخخ

بالاخره مردی گفتن زنی گفتن خخخ

من مرد آشپزم
تابو اینه که زن آشپز باشه :)

عجب:)

مردای اشپزم قابل احترامن:)

سلام

نوش جانتان ...

سلام

خیلی متشکرم:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشته های یه دختر گاهی شاد و گاهی غمگین
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان