تفکری بر شیوه تربیتی



چند شبی هست که وقتی میرم پارک برای پیاده روی متوجه خانم هایی میشم که با بچه هاشون میان پارک.جالبه که به بچه هاشون میگن مامان بدو برو بازی و بعد کنار هم مینشینن و یه دورهمی ده نفره یا بیشتر تشکیل میدن و شروع میکنن به صحبت کردن.اگر هرکدوم از اون بچه ها بیان و از مادرشون خواهش کنن که بیاد و تابشون بده یا با بی توجهی رو به رو میشن یا با دادهای اعتراض امیز مادر مبنی بر اینکه ''من دارم با دوستام صحبت میکنم برو خودت بازی کن''
احمقانه اس
دلیلِ آوردن اون بچه به پارک احمقانه اس
فلسفه پارک بردن و گردش با فرزند این هست که تو وقتت رو اختصاص بدی که با فرزندت بازی کنی و سعی کنی اونو غرق محبتت کنی...بذاریش روی تاب و براش شعر های شاد کودکانه بخونی...سعی کنی پا به پاش بدوی و غرق احساسات کودکانه اش بشی
اینکه صدای قهقه اش امید بده بهت برای ادامه یه زندگی شاد
منکر این نمیشم که هر مادر و پدری باید وقتی رو به خودش اختصاص بده
اما وقتی با کودکت میای برای گردش وقت تو و توجه تو اختصاص داره به کودکت
اون بچه با هزارتا دلخوشی میاد پارک ولی مورد بی لطفی تو قرار میگیره و این از صدتا تنبیه بدتره
اگر دوست داری با دوستانت باشی حق نداری فرزندت رو با خودت به جمعشون بیاری که مدام هم بخوای جلوی همه شخصیتش رو حقیر کنی
اون بچه داره شخصیتش رو شکل میده داره پرورشش میده اما تو با کارات خوردش میکنی
والدین گرامی شما وظیفه ای در قبال به دنیا اوردن یه بچه ندارین اما اگر به دنیا اوردین وظیفه درست تربیت کردن اون بچه به دوشتون هست
شما باید و باید و باید اطلاعات درست داشته باشین.
اینکه فرزندتون رو به دنیا که اوردین حس میکنین وظیفه اتون به اتمام رسیده غلطه...تازه تمام وظایف عالم روی دوش شما قرار میگیره

وظیفه دارین بخشی از تایمتون رو برای کودکتون اختصاص بدین

وظیفه دارین ساعت کاری شغلتون رو کم کنین و وقت بیشتری رو توی خونه باشین
نه تنها مادر بلکه پدر هم به همون اندازه نقش مهمی داره توی این کار
اگر این حس در شما وجود داره که توانایی تربیت یک فرزند رو ندارین قیدش رو بزنین کسی شما رو مجبور به انجام این کار نمیکنه
شما در برابر تک به تک کارهایی که فرزندتون در اینده چه خوب و چه بد در این جامعه انجام میده مسئولین
اون بچه زندگی رو از شما یاد میگیره...کانون گرم خونواده داشتن رو از شما یاد میگیره...چطور توقع دارین بهش بی محلی کنین و اون در اینده یاد بگیره یه خانواده ی پر از عشق و گرم به وجود بیاره وقتی خودش ندیده همچین خانواده ای رو!؟
به فرزندتون قدرت تصمیم گیری بدین...اجازه بدین یه جاهایی تصمیم اشتباه بگیره البته تا جایی که اسیب جدی بهش وارد نشه...اجازه بدین مسئولیت اون کار اشتباهش رو به گردن بگیره تا یاد بگیره هرجا مقصر بود تاوان کارش رو بپذیره
توی کار هاتون باهاش مشورت کنین بذارین حس بزرگسالی و مهم بودن و عضوی از خانواده بودن رو حس کنه
اون هم دقیقا به اندازه یک عضو خانواده حق انتخاب داره
اگر وقت این رو ندارین که یه تایمی رو به فرزندتون اختصاص بدین باهاش حرف بزنین و سعی کنین جو بینتون رو صمیمی کنین عاجزانه درخواست میکنم پای هیچ بچه ای رو به این دنیا باز نکنین.
اون بچه گناهی نداره که به دلیل اینکه پدر و مادرش سر کار هستن بخواد عید نوروزش رو تنها سر سفره هفت سین بنشینه
اینکه موقع تعطیلات پدر و مادری در کار نباشه که بتونه باهاشون مثل بقیه به گردش بره و حسابی خوش بگذرونه

و این ها تک به تکش میشه براش یه عقده

یه عقده ای که یه جایی بعدها توی همین جامعه سر باز میکنه
اگر لیاقت داشتن یه فرشته اسمونی رو ندارین...اگر توانایی تربیت یک کودک رو ندارین...اگر حوصله سوال های تند و تند و رگباری و تکراری یک کودک رو ندارین اجباری در کار نیست برای داشتن فرزند
شما در قبال اون فرزند مسئولین 
وظیفه دارین اون رو غرق در خوشی های کوچک و بزرگ پرورش بدین
برای اینکار نیازی به پولدار بودن نیست...نیازی به خرج کردن نیست...فقط و فقط نیاز به محبت و عشق مادری و پدری هست...
لطفا فقط کمی قبل از انجام هر کاری فکر کنین
ایا لیاقت دارین!؟ایا توانایی دارین!؟ایا کشش ادامه اش رو دارین!؟
اگر قبلش به این چیزها فکر کردین و با اگاهی کامل پای یه فرشته اسمونی رو به زندگیتون باز کردین و مردونه و زنونه پای به پای مشکلات و شیرینی هاش موندین اونوقت میتونین به خودتون تبریک بگین...شما یک والدین استثنایی هستین

پ.ن:چند وقتی بود این قضایا به شدت روی اعصابم بود...حتی اگر یک نفر هم بتونه با خوندن این متن کمی فکر کنه خدمت عظیمی به یک نسل بشریت میشه
ممنونم

دختر باران

۹ موافق ۰ مخالف
اولش که با متن به این بلندی روبه رو شدم واسه خوندنش این شکلی شدمO_O
ولی بعد که شروع کردم به خوندن متوجه شدم تاحالا با این دید به چیزایی که گفته شده توجه نکردم
برام جالب بود و تا آخرش رفتم
تامل برانگیز بود

ممنونم که وقت گذاشتی و خوندی

مرسی:)
به نظرم یکم باید روی اتفاقاتی که اطرافمون میوقته با دقت تر نگاه کنیم...گاهی درس های قشنگی میگیریم:)

دغدغه‌ی مهمی داشتی. خیلی خوشحالم که بیانش کردی.
من خودم به شخصه ترجیح میدم اول مادر باشم بعد یه خانمِ شاغل.

ممنونم که خوندی

راستش موظیفه مادر بودن یه مقدار زیادی سنگینه و من از عهده اش بر نمیام
جدای اینکه ابدا از بچه ها خوشم نمیاد
مرسی نظرت رو بیان کردی
مطمنم مادر خوبی خواهی شد:)

سلام 
من خیلی در خصوص کودکان نوشتم 
نمیدونم تعریف بعضی از والدین از بچه داری چیه ؟ آیا از بچه دار شدن صرفا برای اینکه از اجاق کور بودن آن هم در عصر پیشرفت علم پزشکی استفاده می کنند و باقی ماجرا هر چه بادا باد ؟!!! 
بچه دار شدن با قطع یک قرص اتفاق میفته ، این هنر نیست ، بچه داری هنره ، واسه بچه دار شدن دیر نیست اما برای داشتن بچه ای به دور عقده های کودکانه از پنج دقیقه از لحظه مثبت شدن آزمایش  هم دیره
تو زندگی تو هر برهه ش باید هنرمندانه نقش بازی کرد 
ببخشید سرکارخانم کامنتم طولانی 
موید باشید  


سلام


واقعا حس خوبی داد کامنتتون و حسابی با ذوق خوندمش
ممنونم که وقت گذاشتین و برام نوشتین
بله متاسفانه توی جامعه ما یکی از دلایلش که حتما هر زن و شوهری باید بچه داشته باشن حرف مردمه و اینکه مردم چی میگن و و و...
متاسفانه این میشه که روز به روز شمار کودکانی که بی عقده در یه جو اروم و شاد و سرحال بزرگ بشن کم میشه 
امیدوارم یه روزی همه این مشکلات برطرف بشه:)

ممنونم بابت کامنت زیباتون

سلام 
در خاطرات شهید بهشتی آمده است که یک صبح جمعه ای چند خبرنگار از فلان خبرگزاری با ایشان تماس می گیرند که اگر بشود وقت مصاحبه بدهند. ایشان پاسخ می دهد که الآن صبح جمعه است و من به بچه ها قول دادم امروز به آنها املا بگویم.
متن خوبی بود، دست مریزاد. از سوی وبلاگ چشم خدا دنبال شدید. 

ایشون مرد بزرگی بودن:)


ممنونم که وقت گذاشتین و خوندین
مرسی🙏🏻

پستِ خوبی بود و قابل تامل...
:))

ممنونم:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نوشته های یه دختر گاهی شاد و گاهی غمگین
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان